loading...
دانش آموز
امیرحسین غضنفری بازدید : 439 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)
بسمه تعالي
موضوع :بررسي راههاي تقويت ارزشهاي اخلاقي در دانش آموزان

تعريف رشد :

دانشمندان ،تغييروتداوم درزندگي را رشد مي نامند .به نظر آنها ،رشد يعني تغييراتي که به طور مستمردرطول زندگي ارگانيسم ،از لحظه ي انعقاد نطفه تا لحظه ي مرگ به وجود مي آيد (گنجي ، 1379 ، ص 28 ).

تعريف رشد از ديدگاه روانشناسان رشد :

از اين ديدگاه تعريف رشد عبارت است از تغيير درساخت بدني ،عصبي ، رفتار و نشانه هاي ويژه ي شخص که همه به ترتيب بروز مي کنند و در حد معقولي باثباتند (ياسائي ،1377، ص 11).

چند گونگي رشد :

به طور کلي رشد بر دو گونه است :يکي رشد طبيعي و ديگري رشد محيطي (پارسا ، 1375 ، ص 26 ).
چند گونگي رشد از جهتي مربوط به وحدت شخصيت است .
کودک به عنوان يک کل يا واحدي که جنبه هاي گوناگون دارد ،درمعرض رشد و دگرگوني تدريجي واقع مي شود .بنابراين ارتباط هرجنبه از شخصيت کودک را بايد با کل شخصيت و جنبه هاي ديگر او در نظر گرفت .
رشد طبيعي به غدد جسمي و عصبي کودک سر و کار دارد .
رشد محيطي به نوبه ي خود داراي جنبه هاي گوناگون است و به صورت رشد عقلي ، هيجاني يا عاطفي ،اخلاقي ،اجتماعي ، ديني و هنري نمايان است ( همان منبع ، ص 26).
در اين پروژه بيشتر مبحث رشد اخلاقي مورد نظر مي باشد .

رشد اخلاقي :

رشد اخلاقي ،تحت تاثير ميزان علاقه ي کودک به معيارها و ارزشهاي معمول ، ارتباط بسياري با رشد و تکامل اجتماعي دارد .
از سوي ديگر به رشد ديني و ميزان علاقه وي به آداب و رسوم و واکنشهاي او در مقابل خيرو شر وابسته است (باهنر ،1378 ، ص 51 ).

مفهوم اخلاق در روانشناسي :

مفهوم اخلاق در روانشناسي به عنوان يکي از مفاهيم کليدي مي باشد .اين مفهوم به يک سلسله ارزشها و باورهاي دروني اطلاق مي شود که به عنوان يکي از عوامل مهار کننده عمل مي کند .به اين ترتيب وجدان از يک قضاوت ساده نسبت به درست و نادرست فراتر مي رود و به مقام تشخيص و به کار بستن اصول ، تکاليف و قوانين اخلاقي مي رسد .(کديور ، 1378 ، ص14).

مفاهيم اخلاقي :

مفاهيم اخلاقي در جوامع و محيط هاي مختلف ارزشهاي متفاوت دارد و حتي در يک اجتماع نيز مفاهيم اخلاقي در بين طبقات مختلف ارزشهاي متفاوتي دارد. جنسيت نيزدراين مورد مؤثراست ،به طوري که ارزشهاي اخلاقي ميان دو جنس زن و مرد متفاوت است .
کودک در آغاز ارزشهاي اخلاقي را در خانواده مي آموزد و پس از ورود به اجتماع و قرار گرفتن در گروههاي مختلف با ارزشهاي گوناگون مواجه مي شود و همين امر اغلب او را دچار تضاد و دو دلي مي کند .درنتيجه گاهي اوقات ارزشهاي اخلاقي قبلي را تغيير مي دهد .مثلاً مفهومي را کودک در خانواده آموخته است و آن را خوب مي داند ،درحالي که همين مفهوم در گروه همسالان و در محيط آموزشگاه ارزش ديگري دارد (مقدم ، 1366 ، ص 32 ).

ديدگاههاي مختلف :

«حس وظيفه شناسي تاج جلال و افتخار اخلاق است ».

اسمايلز

وظيفه و تکليف سراسر زندگاني انساني را احاطه کرده است و انجام آن از دوره ي طفوليت و حيات خانوادگي آغاز مي شود .انجام وظيفه عاليترين مقصود زندگاني و هدف اخلاق است و زندگي انسان در مرکز دايره وظايف عمومي قرار گرفته است .براي اينکه وظيفه ما نسبت به خداوند و همنوعان به طور دائم و تزلزل ناپذير انجام گيرد ، لازم است همه مواهبي را که خداوند به ما داده است ،پرورش دهيم .خداوند همه چيز به ما داده است .اراده ي برتر اوست که اراده ي ما را رهبري مي کند .معرفت نيک و بد يعني اطلاع از اينکه چه عملي درست و چه عملي خطاست ،امري است که ما را در اين جهان و در آن جهان نزد خود مسئول قرار مي دهد .عقل بايد به کمک دانش و معرفت بيدار شود .هرچه عقل روشن تر مي شود و وجدان قدرت خود را بيشتر نشان مي دهد مسئوليت انسان بيشتر مي شود .دراينصورت او تحت تأثير اراده ي خداوند بوده ،برطبق آن عمل مي کند و اعمالش از روي اکراه و اجبار نيست و با طيب خاطر انجام مي گيرد .(اسمايلز ).

امام صادق (عليه السلام )فرمودند :

«انک قد جعلت طبيب نفسک و بين لک الداء و عرفت و آيه الصحه و دللت علي الدواء فانظر کيف قيامک علي نفسک »(کافي ، جلد 2 )
تو را طبيب خودت قرار داده اند ،مرض را بر تو آشکار کرده اند و نشانه هاي سلامت را به تو آموخته اند و تو را به داوري شفابخش ،راهنمايي نموده اند . در کار خود نظر کن و ببين چگونه براي سعادت خويش قيام مي کني .وجدان اخلاقي و فطرت انساني است که آدمي را چون طبيب به درد و درمان خويش متوجه مي کند و سلامت روان را اعلام مي نمايد (فلسفي ،1343 ).
در حديثي از حضرت علي (ع)چنين آمده است :اکره نفسک علي الفضايل فان الرذايل مطبوع عليها .
با سعي و مجاهده فضايئل را به نفس سرکش خود تحميل کن و برخلاف ميل و رغبتش او را به پاکي و نيکي وادار نما ؛زيرا خواهش طبيعي و رغبت نفساني بشر به شهوات ناروا و رذايل اخلاقي است و قبول فضايل و ملکات پاک بر خلاف تمايلات فطري نفس است (ماهنامه تربيت ، 1370 ،ص 44 ).
جان ديويي درباره ي تربيت اخلاقي مي گويد :«به طور کلي موضوع تربيت اخلاقي وابسته به موضوع معرفت است .ايجاد عادات و انگيزه هاي اخلاقي مناسب، مستلزم شناختن اين عادات و انگيزه هاست .درآموزشگاه بايد دانش را به موارد و مصاديق علمي خود پيوند داد و اينگونه پيوندهاست که ميزان سودمندي دانش را تعيين مي کند .پس مهمترين مسئله تربيت اخلاقي ، مسئله رابطه دانش و اخلاق است .اگر دانشي که از درسهاي مدرسه بر مي خيزد در شخصيت مؤثر نيفتد ،تعليم و تربيت متضمن نتيجه ي اخلاقي نخواهد بود . وقتي که دانش به رشد اخلاقي مخصوص و روشهاي انضباطي متوسل مي شوند .درچنين موردي دانش ، وجهي نظري به خود مي گيرد و اخلاق به صورت فضيلت هاي انتزاعي در مي آيد ».(علي اشرف جودت ، 1370 ، ص 42).
دکتر کارل مي نويسد :«کسي که از آغاز زندگي به شناختن خوبي و بدي عادت کرد ،در تمام عمر انتخاب خوبي و پرهيز از بدي ، براي او آسان خواهد بود و همان طور که از آتش دوري مي کند از بدي نيز مي پرهيزد ،وعهد شکني و دروغگويي و خيانت در نظر او نه تنها اعمالي ممنوع ،بلکه غير ممکن مي آيد ».(ماهنامه ي تربيت ،ص 196 ).
ارسطو برخلاف افلاطون معتقد است که علم و معرفت براي تحصيل فضيلت شرط کافي نيست .علاوه بر آن ،بايد نفس را به فضيلت تربيت کرد .يعني بايد در نفس ،ملکات فضايل را ايجاد نمود .بايد کاري کرد که نفس به فضايل که رعايت اعتدالها و حد وسطها است عادت کند و خو بگيرد و اين کار با تکرار عمل ميسر مي شود (مطهري ، ص 34 ).
خواجه نصير طوسي در همين زمينه مي نويسد :«ارسطو در کتاب اخلاق گفته است که اشرار به تأديب و تعليم اخيار نشوند و هر چند اين حکم علي الاطلاق نبود اما تکرار مواعظ و نصايح و تواتر تأديب و تهذيب در موأخذت به سياسات پسنديده ،هرآينه اثري بکند .پس طايفه اي باشند که هرچه زودتر قبول آداب کنند و اثر فضيلت بي مهلت و درنگي در ايشان ظاهر شود .طايفه ي ديگر باشند که حرکت ايشان به سوي التزام فضايل و تأدب و استقامت کندتر بود »(شکوهي ، ص 12).

روش آموزش اخلاق در مکتب روانکاوي :

از آثار روانکاوي ،مثلاً آثار خود فرويد چنين بر مي آيد که کودک چون اصول اخلاقي خود را تا سنين 6 ـ 5 سالگي کسب مي کند ، آموزش رسمي اخلاق در مدرسه چندان تأثيري دراخلاقي کردن وي نخواهد داشت .در واقع از همان سنين اوليه مشخص مي شود که کودک در بزرگسالي خود فردي با وجدان است يا نه .
اما درشيوه هاي آموزشي نو فرويديها و محققان مربوط به حوزه ي روانکاوي ، ديگر مسئله ثابت بودن ويژگيهاي شخصيتي پس از سنين اوليه کودکي عملاً کمتر مطرح مي شود .بنابراين شيوه ي آموزشي پيشنهادي ،قرار دادن کودک در موقعيتهاي وسوسه انگيز و سرزنش و بازداري وي از ارتکاب خطا به منظور دروني کردن اين سرزنشهاست که حاصل آن شکل گيري وجدان در کودک خواهد بود (کريمي ، 1377 ، ص 209).

روش آموزش اخلاق در مکتب يادگيري :

طرفداران اين مکتب معتقدند که از يک سو اخلاق امري است نسبي ،يعني ارزشهاي مطلق اخلاقي وجود ندارد .از سوي ديگر ، ارزشهاي اخلاقي نيز ( مانند ساير رفتارها )طبق اصول يادگيري و از طريق پاداش و تنبيه يا سرمشق و الگو قرار دادن شکل نمي گيرد .بلکه مجموعه رفتارها و عادات که از سوي جامعه مورد پسند واقع شده است به تدريج از طريق مکانيسمهاي يادگيري به وسيله ي کودک کسب مي شود .
نحوه ي آموختن اخلاق در اين مکتب مانند سايررفتارها تابع فرآيندهاي يادگيري از طريق مکانيسمهاي تشويقي و تنبيه و الگو قرار دادن معرفي مي کنند .اين نظريه مدافع اين عقيده است که کودکان در ارزشهاي اخلاقي خود را از معلمان و والدين کسب مي کنند (همان ، منبع ، صص 223 و 224 و 229).

روش آموزش اخلاق در مکتب رشدي ـ شناختي :

شاخص اخلاق در اين مکتب ،توانايي انجام قضاوت اخلاقي است و تأکيد بر فرآيندهاي عالي تعقل و تفکر است .
مهمترين ويژگي مکتب رشدي ـ شناختي اين است که به عقيده ي پيروان اين مکتب ، رشد اخلاق در کودکان طي مراحلي انجام مي گيرد که با مراحل رشد عقلي پيوندي نزديک دارد .
در مکتب رشدي ـ شناختي تجربه نقش شکل دهنده را در کار رشد اخلاق در کودکان بازي مي کند .اما در مورد محتواي تجربه ، پياژه و کلبرگ دقيقاً هم عقيده نيستند .(همان منبع ، صص 210 و 221).

قضاوت اخلاق و رفتار اخلاقي :

مهمترين انتقاد وارد بر نظريه شناختي اين است که براستدلال اخلاقي تأکيد دارد نه بر رفتارهاي واقعي .چه بسا افراد متعلق به مراحل مختلف قضاوتهاي اخلاقي ، رفتاري مشابه داشته باشند و يا اين که افراد متعلق به يک مرحله ، رفتارهاي متفاوتي از خود نشان دهند .درمطالعه کلاسيک مارت شورن و مي (1928)کودکان سنين مختلف با موقعيت هايي براي تقلب و دزدي مواجه شدند به نوعي که مطمئن بودند دستگير نمي شوند .درنتيجه ، تعداد بسيار کمي از دانش آموزان در اين مورد دزدي و تقلب نکردند .تعداد کمي از آنها نيز در کليه ي موارد ، دزدي و تقلب نکردند .تعداد کمي از آنها نيزدرکليه ي موارد ، دزدي و تقلب کردند .اين مطالعه نشان داد که رفتارهاي اخلاقي از قوانين سادهپ پيروي نمي کنند ،بلکه از پيچيدگي خاصي برخوردارند .از سوي ديگر ، پيوند رفتاراخلاقي با استدلال اخلاقي نيز جاي تأمل دارد و ممکن است بسيار ضعيف باشد يا کودکان سنين مختلف ياد بگيرند که چيزهايي را در مورد تصميم هاي اخلاقي خود بگويند ، ولي آنچه که انجام مي دهند از گفتار آنها متفاوت باشد (بلاسي ، 1983 ، به نقل از کديور ، 1378 ، ص 63 ).

نتايج تحقيقات خارجي :

آزمايش «کروس دکروس »با ارائه مجموعه اي از قصه ها براي گروهي از کودکان در سن بين 4 و 6 سالگي صورت گرفت .
اين کار به قصد پرورش ارزشهاي اجتماعي اين کودکان مي باشد .از نتايج اين آزمايش ،وجود تغيير قابل ملاحظه کودکان گروه آزمايش (که قصه ها براي آنها ارائه شد )با مقايسه گروه معيار بوده است (محمد خليفه و سيدي ، 1378 ،ص 260).
بريگز 26(1998)، در مطالعه اي برخورد متقابل دختر اسکيموي آمريکايي را با بزرگسالان اطرافش مورد بررسي قرار داد .در اين مطالعه که به صورت بازي انجام شده ، بزرگسالان اسکيمو نقش بچه ها را ايفا مي کنند که نمايانگر زندگي اجتماعي اسکيموي آمريکايي است .در اين بازي ها برخوردهاي متقابل کودکان و بزرگسالان مورد تحليل قرار مي گيرد که در آن کودک با چندين موضوع عاطفي مشکل برخورد مي نمايد و بايستي براي حل آنها راههايي بيابد .بدينوسيله کودک به تدريج از حالات بچگانه خارج مي شود و مفاهيم معضلات مختلف از جمله تعلق ، مالکيت ، وابستگي ، دوست داشتن ، نحوه ي بيان دوستي ، ترس درون فردي و نحوه ي کنترل آن ، چگونگي متقاعد کردن ديگران و غيره را در مي يابد .
وولگار 27(2001)، در مطالعه اي رشد اخلاقي کودکان 5 ساله را از طريق روش بازي عروسک فرافکن ،تکليف درک هيجان و گزارش همزمان مادران از مشکلات رفتاري و عملکرد کودک در يک تکليف متقلبانه مورد بررسي قرار داد.سه موضوع قصه گويي ، شکل بازي ساخته شدند .
يک موضوع تنبيه غيرجسمي ، يک موضوع فرا اجتماعي ويک موضوع ضد اجتماعي و به کارگيري ديسيپلين غيرفيزيکي از ناحيه ي کودکان به آگاهي از هيجانات اخلاقي وابسته بود .مقياس ضد اجتماعي و فرا اجتماعي وابسته به گزارش مادران از مشکلات بيروني و دروني بود .اگرچه هيجانات کودکان در فهم هيجانات پيش بيني شده ولي رفتار را در تکليف پيشگويي نکرده است و توجيهشان براي هيجانات متفاوت و همچنين نقايص بازي فرا اجتماعي به همين گونه عمل نمودن تمايل دارد .يافته ها درجه اي از ارتباط را در طول ارزيابي رشد اخلاقي نشان داد .

پرورش اخلاقي دانش آموزان :

تحقق ارزشهاي اخلاقي در مدرسه در صورتي ميسر است که معلمان و کارکنان مدرسه به اين ارزشها معتقد بوده ،مهارتهاي لازم را براي تبديل آنها به هدفهاي رفتاري کسب کرده باشند (بازرگان ، پيوند ، شماره ي 211 ، ص 17 ).بسياري از مديران و معلمان از اين شکايت دارند که به رغم اندرزهاي اخلاقي که در کتب درسي دانش آموزان گنجانيده شده است و سخناني که در خلال برنامه هاي صبحگاهي يا ساير مراسم مدرسه براي آنان ايراد مي شود و وجود اشعار و جملات زيبايي که با خط خوش بر در و ديوار مدرسه براي جلب توجه شاگردان نوشته مي شود ، رفتارهايي مانند تقلب ،دروغگويي ، بي اعتنايي به مقررات ،خشنونت و پرخاشگري در بسياري از مدارس مشاهده مي شود .
در برخي از مدارس زنگ تفريح براي درگيريهاي شخصي دانش آموزان است و اگر دخالت بزرگسالان مدرسه نباشد ، مسائل ارتباطي بچه ها مي تواند به خشونت و آسيب رساني به يکديگر و به وسايل مدرسه منتهي گردد.
اين مربيان با آگاهي از اينکه مدرسه مهمترين محل پرورش دانش آموزان است مايلند نقش مثبتي در شکل دادن به شخصيت کودکان و نوجوانان داشته باشند ، اما روشهاي سنتي رفتار و برخورد آنان با دانش آموزان پاسخگوي اين نياز نيست .آنان معمولاً در مقابل مسائل انضباطي شاگردان سعي مي کنند با نصيحت ، تشويق رفتار مناسب و يا صحبت در مورد ارزشهاي اخلاقي ، شاگردان را متوجه عواقب رفتار خود کنند .
اما با کم اثر بودن اين رفتار دلسرد و نااميد گشته و عاقبت ناچار مي شوند اعمال قدرت کنند و با سرزنش ،تنبيه ،اخراج از کلاس و در نهايت اخراج از مدرسه به رفتار نامناسب دانش آموزان بي انضباط خاتمه دهند .اين نوع رفتار در بسياري از موارد به ويژه در مناطق محروم ، توسط برخي از اولياء که در برقراري نظم و اخلاق در خانه ناتوانند و تربيت اخلاقي فرزندان خود را يکسره از مدرسه انتظار دارند ، تشويق مي گردد و اصطلاح «گوشتش مال شما ، استخوانش مال ما »اصطلاح قديمي و آشنا براي بسياري از معلمان آن نواحي است (همان منبع ، ص 17).

تقويت ارزشهاي اخلاقي در دانش آموزان :

بعضي از مربيان معتقدند که توجه به يازده عامل زير مي تواند در گسترش ارزشها به خصوص در ايجاد دوستي و تفاهم بين دانش آموزان ، غني کردن محيط مدرسه و کاهش مسائل انضباطي مؤثر واقع گردد .اين عوامل به طور مختصر به شرح زير است :

1 ـ آموزش مستقيم :

ارزشهاي اخلاقي مانند مسئوليت پذيري ،احترام به حقوق ديگران ، همکاري ، صداقت ، شجاعت و مهارتهاي ارتباطي بايد در مدرسه برنامه ريزي گردد و مانند ساير دروس به طور مستقيم درکلاس و مدرسه تدريس شود .
اين ارزشها و رفتارهاي منطبق با آن در انسان ذاتي و خودانگيخته نيست ،بلکه در طي رشد کودک و در اثر ارتباط با بزرگسالان بايد آموخته و دروني گردد .

2 ـ آموزش مفاهيم :

بسياري از کودکان در بدو ورود به مدرسه درک روشني از ارزشهاي اساسي ندارند .اينان حتي اگر بتوانند مفاهيم فوق را تعريف کنند ، غالباً قادر نيستند آنها را به زندگي روزمره ي خود ارتباط دهند .
لازمه ي پرورش اخلاقي کودکان اين است که آنان را در درک اين نوع مفاهيم حو چگونگي تطبيق دادن آنها با واقعيتهاي روزمره زندگي آشنا ساخت .

3 ـ به کارگيري زبان مثبت :

گفتار و دستورهاي مسئولين مدرسه و معلمان وقتي اثر بخش خواهد بود که در محيط آموزشي ،زبان مثبت به جاي زبان منفي به کار رود . مثلاً به جاي عبارتي مانند به سرجلسه ي امتحان دير نياييد، مي توان گفت که به موقع
بياييد.
دانش آموزان وقتي بدانند دقيقاً چه انتظاري از آنان مي رود ، پذيرش و اطاعت بيشتري از مقررات خواهند داشت .

4 ـ تقويت بصري :

کلمات و پيامهايي که بيانگر ارزشهاي اخلاقي مورد نظر است ، بايد در نقاط مختلف مدرسه و در معرض توجه دائم دانش آموزان قرار گيرد و در فرصتهاي مختلف درباره ي آنها صحبت شود .درمدرسه ابتدايي مي توان کلماتي مانند احترام ، همکاري ، درستي ، تفاهم ، بخشش و عفو را به عنوان ارزشهاي مهم در مدرسه با حروف درشت در تابلوهاي متعدد و در سرسرا يا نقاط ديگر نصب کرد .

5-محتوا و فرآيند :

علاوه بر آموزش ارزشها ، مدرسه بايد شرايطي نيز براي کاربرد آنها فراهم آورد .به طور مثال وقتي به دانش آموزان مي گوييم که صداقت بهتر از دورويي و يا حضور به موقع بهتر از تأخيراست و مؤدب بودن بر گستاخي ترجيح دارد ؛ بايد اين مفاهيم را طي فرآيندي چند مرحله اي به آنان تفهيم
نمود.دانش آموزان بايد بتوانند رفتار جديد را آزمايش و تمرين کنند و به آثار آن پي ببرند .

6 ـ جو مدرسه :

تعليم و تربيت اخلاقي محدود به کلاس درس نيست و اين ارزشها بايد از مرز کلاس عبور کرده به زمين بازي ، سالن اجتماعات ، ناهار خوري ، دفتر مدرسه و حتي اتوبوس راه يابد و از آنجا به خانه و جامعه ي کلي گسترش پيدا کند . اگر در مدرسه روح انصاف ، عدالت ، اعتماد متقابل و صميميت بين مسئولان مدرسه و معلمان برقرار باشد ،بچه ها عدالت ، صميميت و احترام متقابل را ياد مي گيرند .

7 ـ مواد و امکانات آموزشي ساده براي معلمان :

آموزش ضمن خدمت و آماده سازي معلمان براي تدريس مفاهيم اخلاقي نبايد طولاني ، وقتگير و پرخرج باشد .معلم ها اصولاً در مقابل برنامه هايي که وقت و انرژي زيادي از آنان مي گيرد ، مقاوم هستند .اين برنامه ها و وسايل که مورد استفاده قرار مي گيرد بايد ساده و عملي باشد که معلمان آن را به صورت باري اضافه بر برنامه روزمره خود تلقي ننمايند ،بلکه آن را جزء لاينفک از وظايف تدريس خود بدانند .

8 ـ انعطاف پذيري برنامه :

برنامه آموزش اخلاقي دانش آموزان نبايد تحميلي و جزئيات آن از بيش تعيين شده باشد .اين نوع برنامه ها بايد انعطاف پذير باشند و در آن جايي براي آزادي عمل و خلاقيت معلم در نظر گرفته شود تا معلمان بتوانند ضمن در نظر داشتن معيارهاي مدرسه ،برنامه را با شرايط خاص و سبک تدريس خود انطباق دهند .

9 ـ مشارکت دانش آموزان :

همانگونه که برنامه تعليم و تربيت اخلاقي بايد آزادي عمل معلمان را در نظر داشته باشد ،دانش آموزان هم بايد بتوانند در فرآيند تعيين اهداف مشارکت داشته باشند و نسبت به آن احساس تعلق نمايند .

10 ـ مشارکت اولياء :

برنامه تعليم و تربيت اخلاقي دانش اموزان در صورتي پايدارو مؤثر است که اولياء با مسئولان و معلمان مدرسه جلساتي مستمر داشته باشند و از آنچه در مدرسه تدريس و تشويق مي گردد ، آگاه شده در اجراي برنامه ها نقش داشته باشند .

11 ـ ارزشيابي :

برنامه ي آموزش اخلاق بايد شامل ارزشيابي مقدماتي هدفها ،تشکيل جلسات و شوراهاي متناوب در طول برنامه و ارزشيابي نهايي نتايج باشد .در مرحله ي برنامه ريزي اوليه ،معلمان و کارکنان مدرسه بايد بتوانند انتظارات خود را به طور مشخص بيان کنند و جزئيات اهداف مختلفي را که اميدوارند به آنها دست يابند تعيين کنند .
شوراهاي هفتگي معلمان فرصت مناسبي استت تا آنان با در نظر گرفتن اهداف ، تدريس خود را با آنها هماهنگ سازند .ارزشيابي نهايي بايد نشان دهنده ي نتايج برنامه به صورت گزارشهاي کوتاه معلمان در مورد تغيير رفتار دانش آموزان بر اساس متغيرهاي مورد نظر باشد (همان منبع ، صص 24 ـ 21).
نقش آموزش و پرورش در تقويت ارزشهاي اخلاقي ، وجدان و تعهد اجتماعي دانش آموزان :
اينکه آموزش و پرورش در تربيت نيروي انساني آينده نقش زيربنايي دارد ، بر کسي پوشيده نيست .اما منظور آموزش و پرورش ، نبايد فقط پرورش نيروهاي مشخصي باشد که از نظر فني و در رشته هاي گوناگون صاحب نظر باشند.بلکه آموزش و پرورش بايد در کنار آموزشهاي رسمي و برنامه ريزي شده در زمينه هاي اجتماعي و اخلاقي ، به طور جدي برنامه ريزي کند و اين به سبب آن است که دانش آموزان و جوانان وقتي افراد مفيدي مي شوند که بتوانند مشکلات جامعه را از طريق ايفاي نقش خود برطرف کنند . يکي از پديده هايي که نقش دانش آموزان را در حل مشکلات جامعه کاربردي مي کند ، مسأله ي تقويت وجدان و تعهد اجتماعي آنان است که اگر در مسير درستي قرار گيرد ، راه سازندگي هموار خواهد شد .بنابراين ،آموزش و پرورش بايد در زمينه هاي زير به تقويت ارزشهاي اخلاقي وجدان و تعهد اجتماعي دانش آموزان بپردازد :
شرط اساسي براي پذيرش مسئوليت و تقويت تعهد اجتماعي دانش آموزان ، رشد اجتماعي آنان است .به طوري که افراد بتوانند در جامعه اظهار نظر ، ايفاي نقش و انتقاد کنند و مسئوليتي بپذيرند .قبل از ورود دانش آموزان به جامعه ، مدرسه و آموزش رسمي بايد روحيه ي گروه گرايي را در آنان تقويت کنند .تقويت روحيه گروه گرايي موجب مي شود که دانش آموزان به مزايايي از قبيل مزاياي اقتصادي و مالي ، تأمين و اهميت ارضاي نياز گروهي و اجتماعي و کسب هويت و تشخيص فردي دسترسي يابند .(افچه اي ، 1369 ،ص25).
امروزه ،آموزش و پرورش بايد مهارت کار کردن با گروهها را به دانش آموزان ياد دهد .زيرا پيوندهاي ميان اشخاص از عوامل کليدي کاميابي در کار
است .کارها در ميان گروههاي کار و براساس مباني تازه اي که حرمت و پاس فردي زيرساز آنهاست ،پيش برده مي شود (طوسي ، 1375 ، ص 32).
با آموزش تقويت خودباوري در دانش آموزان توسط آموزش و پرورش ، آنان خود را باور مي کنند و با اطمينان و اتکاي به خود در مسئوليت هاي اجتماعي شرکت مي جويند .مقدمه ي خودباوري ، خويشتن شناسي است و خويشتن شناسي نردبان معرفت است (الواني ، 1373 ، ص9).
آموزش و پرورش بايد از طريق معني دادن به دانش آموزان ، خودآگاهي و خويشتن شناسي را در آنان زنده کند .سارتر مي گويد :«ما در حال معنا دادن به انسان هستيم ، اما ساخت اين تمدن ، کشتي به گل نشسته است .دنيا غير شخصي شده و اينها همه باعث معنازدايي از انسان شده است »(قورچيان ، 1374 ، ص 88 ).
شرط اساسي خودباوري ، شناخت خود است .يعني وقتي انسان توانمندي ها و استعدادها و قابليت هاي رواني ، فردي ، عقلي ، فکري خود را شناخت ، باور او در مورد اين که مي تواند آنها را پرورش دهد ، شکل مي گيرد و به خود پنداري خوب مي رسد .خودپنداري هاي خوب با رفتار خودشکوفايي همراه مي شود و فرد مي تواند با آن با اطمينان به اين که ارتباطش با محيط ثمربخش است ، به تعامل با محيط بپردازد .فرد خودشکوفا ، با محيط خود به خوبي رابطه برقرار مي کند و فرصت هاي نشو و نمو و افزايش توان خود را مي يابد و بدون ترديد به رشد ديگران کمک مي کند (بروس جويس ،1372 ، ص 422 ).
با توجه به مطالب بالا ،مي توان خودباوري را چنين تعريف کرد :«خودباوري عبارت است از شناخت توانمندي هاي فکري ، ذهني ، عقلي ، اخلاقي خود و پرورش آنها ، شکل دادن باور به اينکه با به کارگيري استعدادها و توانمندي هاي پرورش يافته مي توان در جهت تعالي خود و جامعه گام برداشت و موفق شد .

آموزش مسئوليت پذيري :

تقويت مسئوليت پذيري از طريق عادت دادن دانش آموزان به مشارکت در امور گوناگون حاصل مي شود .مدرسه و نظام آموزش و پرورش بايد مشارکت را به دانش آموزان ياد دهند .مشارکت عبارت است از ايفاي نقش از طريق اظهارنظر ، ارائه پيشنهاد ، تصميم گيري و قبول مسئوليت در زمينه ي فعاليت هاي جامعه .
مشارکت ،درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي است که آنان را بر مي انگيزد براي دستيابي به اهداف گروهي ، ياري دهند و در مسئوليت کار شريک شوند .در اين تعريف ، سه انديشه مهم نهفته است : درگير شدن ، ياري دادن و مسئوليت (رشد معلم ، 1379 ، ص 53 ).
خواجه نصيرالدين طوسي در بحثهاي تربيتي خود ، تأثير هيچ چيز را در فرد ، بيشتر از تأثير جليس و معاشر نمي داند و يادآور مي شود که «چنان چه قانون حفظ صحت در طب استعمال ملايم مزاج بود ،قانون حفظ صحت نفس ايثار معاشرت و مخالطت کساني باشد که در خصال مذکور با او مشاکل و مشارکت باشند (خواجه نصيرالدين طوسي، ص 155).
روشهاي رشد ارزشهاي اخلاقي از راه پرورش اجتماعي :
از ابزاري که مي توان با آن به رشد جنبه هاي اخلاقي کودکان رسيد ، آن است که فرزندان را در درک نتايج مرتبط بر رفتارشان توانا سازيم و آنگاه که کودکان از نتايج مترتب بر رفتارشان آگاه کردند ، رفتار مورد نظر را بروز مي دهند و از رفتار نامطلوب پرهيز مي نمايند .پدران و مادران مي توانند با انجام کارهاي زير ،به مقصود برسند (محمد خليفه و سيدي ، 1378 ، ص 262).
الف )خودشان را الگوهاي قابل تقليد رفتار اخلاقي قرار دهند :
وقتي کودک به رفتاري خاص دست مي زند و در ذهنش نمونه يا الگويي قابل تقليد وجود دارد ،چه بسا که اين الگو برادر بزرگتر يا دوستي باشد . اما تأثيرگذارترين اين الگوها پدران هستند.به طوري که مشاهده رفتار پدر و مادر توسط کودک تأثيرگذارتر از اعلام آنها به اوست يا ديدن رفتاري مناسب است . از فايده هاي الگوبرداري اين است که براي فرزندان ، ميزان پايبندي پدر و مادر به قانون هاي رفتاري که فرهنگ و قانون هاي مطلوب و دوست داشتني آن را تعيين مي کند ،کشف مي گردد (همان منبع ).
پرورش صحيح عقل و عاطفه که پايه ي اساسي سعادت انسان است بايد از بچگي شروع شود .دوران کودکي بهترين اوقات فراگرفتن راه صحيح زندگي است .قدرت تقليد و اقتباس و حس قبول کودک خيلي شديد است .تمام حرکات و سکنات و کليه ي گفتار مربي خود را در کمال دقت ، مانند يک فيلم عکاسي در خود ضبط مي کند .همزمان با رشد و تکامل جسم کودک ، بايد روان او نيز راه تعالي و رشد بپيمايد .همان طور که سلامت جسم کودک مورد توجه است ، سلامت عواطف و روحيات او نيز مورد توجه قرار گيرد (فلسفي ، ص 224 ).
درس اخلاق و پند و اندرز اخلاقي در شاگردان نوآموز چندان تأثير نداشته و گاه جز تباه شدن وقت نتيجه ي ديگري ندارد و بهترين راه پرورش ارزشهاي اخلاقي آن است که از راه عمل و آزمايش ، برتري و بهتري آن را به کودکان بفهمانند و در فرصتهاي مناسب اين موقعيت را از دست ندهند و به مقتضاي طبيعت و سرشت آنان ،با دقت تمام ، خوئي نيک را در آنها پرورش دهند ( ماهنامه ي تربيت ، 1370 ، ص 47 ).
ب )ارائه ي اطلاعات دقيق به کودک از رفتارش :
کودک رفتارش را آنگونه که اطرافيان او مي بينند ، نمي بيند .به همين جهت ، وظيفه ي پدر و مادر است که کودک را در دستيابي به اطلاعات دقيق از رفتاري که از وي صادر مي شود ياري نموده ، وي را کمک کنند تا رفتارش را به شکلي عيني ببيند (محمد خليفه ، عبداللطيف ، 1378 ، ص 264 ).
ج )ارائه ي اطلاعات درباره ي نتيجه ي رفتار :
کودکان با رشد سني تقويمي شان ،فراگيري نتيجه هاي مترتب بر رفتارشان به ويژه فوري و آني را آغاز مي کنند و اين فراگيري نتيجه مترتب بي واسطه بر رفتارشان ، سريع تر از فراگيري نتيجه هاي بعدي مي باشد .اين حالت که مسئوليت بزرگي از نظر آموزش فرزندان از نتيجه هاي دور ، متوجه پدر و مادر است ( همان منبع ).
آموزش ارزشهاي اخلاقي در دانش آموز و معرفي «ميزان »به او :
سيستم ارزشي هر فرد دخالت مستقيم و تعيين کننده در تصميم گيري و عملکرد وي دارد و در هر رفتار مسئوليت شناسانه نيز تشخيص و تصميم فرد تابعي از ارزشهايش مي باشد .به علاوه بايد توجه داشت که وجود انسان همچون ظرفي است که محتوا و مظروفي را طلب مي کند .ارزشها و ضد ارزشها محتويات اين ظرف هستند و هرگاه اين ظرف با ارزش ها و مطلوبيتها پر نشود ، اجباراً با ضد آنها بار خواهد شد .در نتيجه با کوتاهي در آموزش و تثبيت ارزشهاي اصيل ، در واقع کودکان را به سمت شر و ضد ارزش سوق داده ايم .براي تقويت ارزشهاي اخلاقي توجه به موارد زير ضروري است :
1 ـ مهمترين آموزش ، وفادار بودن الگوهاي دانش آموز به ارزشها در عمل مي باشد .
2 ـ توقع از کودک ، به نحوي که در تمامي برخوردها طوري با او رفتار شود که او خوب است و چون خوب است از او جز انتظار خوب عمل کردن نمي رود و حتي اگر خلاف کرد ناشي از اشتباه و غفلت بوده و نه خواست قلبي .
3 ـ معرفي الگو بهترين طريقه ي آموزش ارزش است.در اين معرفي بايد رفتارها و نه خصلت هاي الگو عنوان بشود ،به نحوي که براي کودک صحنه هايي کاملاً روشن و ملموس دور از هر نظرپردازي و ذهني گرايي باشد .
4 ـ تاکيد بر کرامت نفس ، به نحوي که کودک هررفتار و عملي را که مباين با ارزش انساني خود مي بيند ترک کند .مثلاً تنبيه را به دروغگويي ترجيح دهد يا از غيبت اجتناب کند .زيرا ، نشانه ترسو بودن آدم است و ... در مقابله ي با رفتار ضد ارزشي کودکان نيز بايد از اينکه او را و رفتارش را مستقيماً به زير سؤال برده و توبيخ کنيم اجتناب نموده بلکه با صبر و تأمل و معرفي و ارج گذاري رفتار درست بدون اشاره مستقيم به او فرصت داد تا فکر کند و خودش مرحله ي جايگزيني و انتقال راصورت دهد .صبور بودن و خودداري از طرد ، خشونت يا حتي تعجيل در هر زمينه اي کارساز خواهد بود .
به طور خلاصه ،رشد اخلاقي را مي توان به سه بخش تقسيم کرد :
1)رفتار اخلاقي ، آنچه فرد واقعاً انجام مي دهد .
2)احساسات اخلاقي ، هنگامي که فرد از نظام ارزشي خود تخطي مي کند چه احساسي به او دست مي دهد .
3)استدلال اخلاقي ، استدلال يا نوع تفکري که براي توجيه قوانين رفتار اخلاقي به کار مي رود (غضنفري ، 1380 ، ص 96 ).
رفتار شخص هميشه از استدلال اخلاقي پيروي نمي کند ، چون از اجتماعي شدن تأثير مي پذيرد .نظريه ي يادگيري اجتماعي که به فرآيندهاي تقويت ، تنبيه و تقليد مربوط مي شود ، بيشتر بر رفتار اخلاقي به عنوان بخشي از رشد اخلاقي تمرکز دارد .
احساسات اخلاقي از طريق ميزان گناه ارزيابي مي شود .گناه ممکن است هشيار باشد ولي اساساً ناهشيار است و به اضطراب و اختلالات شخصيت مربوط مي شود.ديدگاه روانشناسي روان تحليلي ، مخصوصاً بر اين قسمت از رشد اخلاقي تأثير دارد .
حس اخلاقي در خانواده ظاهر مي شود و به وسيله ي معلمان الگو مي گيرد و به وسيله ي اجتماع تغذيه مي شود .
پياژه و کلبرگ بر عنصر شناختي رشد اخلاقي (استدلال يا تفکر اخلاقي ) تأکيد کرده اند .طبق نظر کلبرگ رفتار اخلاقي به وسيله ي تفکر اخلاقي هدايت مي شود .نوجوانان بدکار نمرات اخلاقي پايين تري نسبت به بزهکاران دارند و شخصي که داراي استدلال اخلاقي بالايي است ککمتر دروغ مي گويد يا به ديگران آسيب مي رساند .
چگونه افکار فرد بر اعمال و احساسات او تأثير مي گذارند ؟ طبق نظريه ي پياژه و کلبرگ ، احساسات و رفتارهاي اخلاقي توسط تغييرات رشد شناختي تعديل مي شوند .همان طور که رشد شناختي پيشرفت مي کند ، تفکر پيچيده تر و از نظر منطقي سازگار تر مي شود و از اين رو استدلال اخلاقي مي تواند رفتار يا احساسات اخلاقي را تغيير دهد يا برآن تأثير گذارد (همان منبع ، صص 97 ، 96 ).
قضاوت اخلاقي به دلايل و برهانهايي استوار است .کلبرگ اين برهانها را ، بر حسب ديدگاهها و هدفهايي که آنها را بر مي انگيزد ، به شش مرحله تقسيم کرده و آنگاه دوباره درسه سطح جاي داده است :پيش قراردادي ، پس قراردادي و قراردادي .
اما ايجاد رابطه بين رفتار و نظر شخص ،از ديدگاه اخلاقي ، کارآساني نيست (گنجي ، 1376 ، ص 225).
همان طور که پياژه بيان کرده است ، پيشرفت شناخت است که رشد قضاوت اخلاقي را سبب مي شود .بنابراين حس اخلاقي پس قراردادي تنها در آغاز نوجواني ، با ظهور تفکر منطقي و انتزاعي ، ممکن مي شود .زيرا اين حس بيشتر بر تغييرات ساختي تفکر استوار است نه شناخت بهتر از ارزشهاي فرهنگي (همان منبع ، ص 227 ).
هيچکس نمي تواند از اصول اخلاقي ، بدون درک آنها ، اطاعت کند .با اين همه ، مي توان برپايه اصول استدلال کرد و در عين حال آنها را نپذيرفت .
امیرحسین غضنفری بازدید : 366 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

 

چگونه مطالعه کنيم ؟ (10) 10 عادت خوب درسي دانش آموزان موفق

نويسندگان : دکتر منگروم ، دکتر استري چارت
مترجم : محمود کريمي شروداني
منبع : راسخون

دانش آموزان موفق عادات مطالعه اي خوبي دارند. آنها اين عادات را براي تمام کلاس هايشان به کار مي برند. تلاش کنيد هر کدام از اين عادات را که نداريد ، در خودتان ايجاد کنيد ،

دانش آموزان موفق:

1- سعي مي کنند که در هر مرتبه بيش از حد مطالعه نکنند.

اگر تلاش مي کنيد در هر مرتبه از مطالعه، مقدار خيلي زيادي درس بخوانيد ، خسته خواهيد شد و مطالعه تان خيلي مؤثر نخواهد بود.
کاري را که قرار است انجام دهيد، به دوره هاي زماني کوتاهتر پخش کنيد. استفاده از استراحت هاي کوتاه در بين مطالعه انرژي ذهني شما را برمي گرداند.

2- زمان هاي ويژه اي را براي مطالعه برنامه ريزي کنيد.

زمان مطالعه، زمان هايي است که شما کارهاي مربوط به درس تان را در آن زمان انجام مي دهيد. اين کار مي تواند کار بر روي يک مقاله يا پروژه و يا مطالعه براي يک امتحان باشد. زمان هاي خاصي در طول يک هفته را براي زمان مطالعه تان در نظر بگيريد.

3- سعي کنيد در هر روز در يک زمان يکسان مطالعه کنيد.

مطالعه کردن در زمان هاي يکسان در هر روز موجب مي شود که عادتي براي شما ايجاد گردد که به امري عادي در زندگي شما تبديل مي شود. درست مثل خوردن و خوابيدن. وقتي که يک زمان مطالعه برنامه ريزي شده در روز فرا مي رسد، شما از نظر ذهني براي مطالعه آماده مي شويد.

4- اهداف خاصي را براي زمان هاي مطالعه شان تنظيم مي کنند.

اهداف به شما کمک مي کنند که متمرکز باقي بمانيد و پيشرفت تان را زير نظر داشته باشيد. به طور ساده تر بگوييم، نشستن براي مطالعه به خودي خود کم ارزش است. شما حتماً بايد بدانيد که در زمان مطالعه تان مي خواهيد چه کاري را تمام کنيد.

5- وقتي که برنامه مي ريزند، مطالعه شان را شروع مي کنند:

شايد شما آغاز مطالعه را به خاطر اين که تکليف محوله را دوست نداريد يا فکر مي کنيد خيلي سخت است، به تعويق مي اندازيد. تأخير در مطالعه طفره روي و تنبلي نام دارد. اگر شما به هر دليلي از انجام مطالعه طفره مي رويد، هر وقت که لازم باشد کاري را بکنيد، برايتان سخت مي شود.
احتمال دارد وقتي عجله مي کنيد تا زماني را که به خاطر عدم شروع يک کار تلف کرده ايد، جبران کنيد، در انجام کارتان دچار خطا و بي احتياطي مي شويد.

6- وقتي که مي ببينند يک کار سخت است، آن را اول انجام مي دهند:

سخت ترين کار شما، بيشترين تلاش را نياز دارد. کارتان را با سخت ترين تکليف شروع کنيد چرا که اين زمان است که شما بيشترين انرژي ذهني را داريد.

7- قبل از آغاز يک تکليف محوله، جزوه هايشان را مرور مي کنند:

مرور جزوه هايتان مي تواند به شما کمک کند که تکليفي را به صورت صحيح داريد انجام مي دهيد. همچنين ممکن است جزوه هايتان شامل مطالبي باشد که به شما در تکميل تکاليفتان کمک خواهند کرد.

8- به دوستانشان مي گويند که در حين زمان مطالعه شان با آنها تماس نگيرند:

اگر در حين زمان مطالعه تان، دوستانتان با شما تماس بگيرند، 2 مشکل مطالعه اي براي شما پيش خواهد آمد. اول اين که کارتان مقطوع (فاصله دار) مي شود. برگشتن به کاري که داشته ايد انجام مي داديد، آسان نيست. دوم اين که دوستانتان در مورد چيزي احتمالاً صحبت مي کنند، که حواس شما را از آنچه که لازم است انجام دهيد، پرت مي کند. در اين جا يک راه ساده وجود دارد. در زمان هاي مطالعه تان، موبايل تان را خاموش کنيد.

9- وقتي که مي بينيد با يک تکليف دچار مشکل شده اند، با دانش آموز ديگري در اين مورد صحبت مي کنند:

اين همان جايي است که مي گويند : « دوتا کله ، بهتر از يکي کار مي کنه »

10- در آخر هفته کارهاي مدرسه شان را مرور مي کنند.

بله، آخر هفته ها بايد اوقات خوشي باشد. اما زماني هم براي انجام يک سري مرور وجود دارد اين کار به شما کمک مي کند، وقتي صبح شنبه هفته ي درسي ديگري آغاز مي شود، آمادگي داشته باشيد.
اين 10 عادت مطالعه اي به شما در طول تحصيل تان مي تواند کمک کند . مطمئن شويد که اين ها ، عادات مطالعه اي شما شوند .
امیرحسین غضنفری بازدید : 499 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

آیا راهکار، فقط درس خواندن است؟ اگر درس خواندن است، چگونه و چقدر درس خواندن؟ خیلی از ما درس می خوانیم اما تعداد کمی از ما موفق هستیم. در «موفقیت» این هفته، راهکارهای موثری برای موفقیت تحصیلی را با هم می خوانیم.

۱) یادداشت برداری کنید

یادداشت برداری موثر می تواند به شما کمک کند تا به خاطر داشته باشید معلمتان روی چه قسمت هایی بیشتر تاکید داشته و احتمالا بیشتر در امتحان از آن موارد، سوال خواهد آمد. یادداشت برداری باعث می شود بیشتر روی موضوع درستان متمرکز شوید.

- قبل از کلاس:

▪ موضوع مربوط به درس آن ساعت تان را بازبینی کنید.

▪ یادداشت هایتان را مرور کنید.

▪ سوال هایی را که برایتان به وجود آمده و می خواهید از معلمتان بپرسید، دسته بندی کنید.

- در کلاس:

▪ با دقت به معلمتان گوش دهید و نکته های مهم را کنار مطالب کتابتان یادداشت کنید.

▪ به معلمتان دقت کنید تا بتوانید قسمت های مهم درستان را پیدا کنید.

▪ قسمت هایی را که عقب مانده اید خالی بگذارید.

- بعد از کلاس:

▪ دوباره یادداشت هایتان را بخوانید و جاهای خالی را پر کنید.

▪ یادداشت هایتان را با هم کلاسی هایتان مقایسه کنید.

▪ بین مطالب داخل کتاب و جزوه تان و یادداشت هایی که دارید ارتباط برقرار کنید تا تصویر کاملی از درس پیدا کنید.

▪ یادداشت هایتان را به طور مرتب مرور کنید تا کاملا به خاطر بسپارید.

۲) درست و پویا دارس بخوانید.

تکنیک های درس خواندن باعث می شود به راحتی مطالب درسی تان را یاد بگیرید و به خاطر بسپارید.

▪ بررسی: قبل از اینکه شروع به خواندن کنید، خیلی سطحی، قسمت های مهم درستان را مرور کنید؛ عنوان، مقدمه، خلاصه، تصویر، نکته های حاشیه ای و... این کار یک دید کلی از موضوع درس به شما می دهد.

▪ سوال: با آوردن کلمات پرسشی مثل چرا و چگونه در ابتدای عنوان درس، عنوان های درسی تان را به سوال تبدیل کنید. سوال کردن باعث می شود سریع تر بخوانید و بهتر به خاطر بسپارید.

▪ خواندن: پاسخ سوالی که درست کرده اید را خوب بخوانید.

▪ یادآوری: وقتی بخش مربوط به جواب سوالتان را خواندید چشم هایتان را از روی کتاب بردارید و به طور خلاصه و با صدای بلند دوباره جواب سوال را بگویید. کلمه های کلیدی را کنار بخش مورد نظر برای بازبینی در آینده یادداشت کنید.

▪ بازبینی: وقتی خواندن را تمام کردید به مطالب نگاه سریعی بیندازید و نکته های اصلی را بخوانید و ببینید که چگونه با هم در ارتباط اند.

۳) خودتان را برای کنفرانس های کلاسی آماده کنید

اگر مثل بقیه دانش آموزان شما هم موقع کنفرانس دادن عصبی می شوید و استرس می گیرید با استفاده از استراتژی های خاص و کمی تمرین می توانید از استرس تان بکاهید و اعتماد به نفس تان را افزایش دهید.

- قبل از کنفرانس:

▪ صحبت هایتان را با قسمت های اصلی سازماندهی کنید.

▪ مقدمه ای آماده کنید (مثل یک سوال یا یک پیشنهاد یا یک توصیه) تا توجه شنوندگان را جلب کنید.

▪ صحبت هایتان را با خودتان تمرین کنید. بهتر است جلوی آینه یا با تعدادی از دوستان تان تمرین کنید.

▪ زمانتان را تنظیم کنید و به خودتان یادآوری کنید که زمان محدودی دارید.

- در طول کنفرانس:

▪ بر استرس تان غلبه کنید. به خودتان بگویید همه چیز مرتب است و عصبی نیستید. قبل از اینکه شروع کنید چند نفس عمیق بکشید. با دوستان تان ارتباط چشمی برقرار کنید یا بالای سر افراد را نگاه کنید.

▪ واضح و آرام آرام صحبت کنید.

▪ با گفتن موضوع و مشخص کردن بخش های اصلی موضوع تان شروع کنید.

▪ در پایان خلاصه ای از مطالب را بازگو کنید.

- بعد از کنفرانس:

▪ از شنوندگان بخواهید از شما سوال بپرسند.

▪ اگر نتوانستید جواب دهید، جواب غلط ندهید و بگویید که تحقیق می کنید و جواب را پیدا خواهید کرد. در آخر، متن کنفرانس تان را بین همکلاسی هایتان پخش کنید.

۴) برای امتحان آماده شوید

امتحان می تواند موقعیت استرس زایی باشد که در آن شما ارزیابی می شوید و باید توانایی هایتان را در زمانی محدود نشان دهید. کلید مدیریت امتحان و مهار استرس ها، هوشمندانه عمل کردن است. برای این منظور لازم است که:

▪ مطالب درسی را خوب یاد بگیرید. تا شب قبل از امتحان، درس خواندن را متوقف نکنید. در طول هفته، زمان هایی را برای بازبینی مطالب و یادداشت هایتان اختصاص دهید.

▪ سعی کنید یک تصویر کلی از مطالب درسی تان در ذهن تان به وجود آورید. خودتان را با جواب دادن با سوال ها و مساله هایی که معلمتان در طول درس طرح کرده بیازمایید.

▪ تمرین کنید که امتحانی موفق داشته باشید. مطمئن شوید که می دانید سر جلسه امتحان چه باید کنید: سوال ها را با جواب های مربوطه جواب دهید، توضیح دهید، مسایل را حل کنید، قضیه ها را بنویسید.

▪ از زمان تان به نحو احسن استفاده کنید. قبل از اینکه امتحان را شروع کنید یک نگاه سریع و اجمالی به تمام سوالات بیندازید. جلوی هر سوال با نوشتن سریع کلمه های کلیدی، قضایا یا فرمول ها از حافظه تان پرده برداری کنید! حالا باید به طور کامل جواب دهید. سوالاتی را که برای شما راحت تر است علامت بزنید. برای هر سوال زمان تقریبی در نظر بگیرید. حالا شروع کنید و سوالات راحت تر را جواب دهید تا اعتماد به نفستان بالا برود و استرس تان کم شود.

۵) زمان مطالعه تان را مدیریت کنید

در کنار توجه کردن به درس های سر کلاس، شما باید تکالیف تان را هم انجام دهید، تحقیق هایتان را کامل کنید و برای امتحانات آماده شوید. ممکن است بخواهید به فعالیت های جانبی مثل ورزش کردن بپردازید یا در کلاس های فوق برنامه ای شرکت کنید. اگر می خواهید دوران تحصیلی خوبی داشته باشید باید زمانتان را مدیریت کنید؛ برای این منظور، باید:

▪ برنامه هفتگی درس هایتان را بنویسید.

▪ تقویم دانش آموزی تان را بررسی کنید. زمان امتحانات تان را مشخص کنید. در تقویم روزانه تان مدت زمانی را که برای خواندن درس های روز بعد لازم دارید یادداشت کنید، زمان فعالیت های فوق برنامه تان را هم بنویسید. سعی کنید زمان امتحانات برنامه فوق برنامه نداشته باشید.

▪ اولویت هایتان را در برنامه ریزی مشخص کنید و زمان لازم برای آنها را تخمین بزنید.

و به خاطر داشته باشید:

▪ جلوتر برنامه ریزی کنید.

▪ برای پروژه ها و درس های اصلی تان وقت بیشتری بگذارید.

▪ در برنامه تان یک درس راحت و یک درس سخت را پشت سر هم قرار دهید.

▪ تعطیلات را برنامه ریزی کنید.

▪ وقتی که برنامه تان را کامل انجام دادید برای خودتان جایزه در نظر بگیرید.

۶) متعادل باشید

به نظر می رسد اختصاص دادن تمام وقت تان به درس و کارهای مدرسه ، راهی حتمی برای رسیدن به موفقیت است ولی زندگی فقط برای درس خواندن خیلی سریع انرژی تان را خواهد گرفت. از طرفی صرف کردن تمام وقتتان به تفریح و اوقات فراغت شما را از درس خواندن بازمی دارد و در شما استرسی وحشتناک به وجود می آورد. پس یک تعادل مناسب بین زمان استراحت و زمان درس خواندن داشته باشید.

یک برنامه مناسب و سالم برای رسیدگی به درس و استراحت و تفریح داشته باشید.

زمان هایی را برای انجام دادن کارهایی که از آنها لذت می برید قرار دهید.

برای امتحانات تان برنامه ریزی مناسب داشته باشید و خودتان را در رقابت های بیهوده و دانش آموزی درگیر نکنید و تعادل زندگی تان را از دست ندهید.

۷ )دورنمای شغلی داشته باشید

وقتی ندانید به کجا می خواهید برسید، کارهایی که باید انجام دهید پوچ به نظرتان خواهد آمد و در این مدت انگیزه ای برای خوب درس خواندن و انتخاب رشته درست نخواهید داشت.

این سوالات را از خودتان بپرسید:

-۵ یا ۱۰ سال دیگر می خواهم کجا باشم؟ خودم را در چه حالی می بینم: درس خواندن یا کار کردن؟

- چگونه این درس ها من را به آنجا می رساند؟

- سر راهم چه موانعی دارم؟

- چگونه باید از این موانع بگذرم؟

و اگر پاسخی برای این پرسش ها نداشتید:

- با یک مشاور صحبت کنید.

- در مورد شغل هایی که فکر می کنید بیشتر دوست دارید، تحقیق کنید.

۸) با مسایل شخصی تان کنار بیایید

زندگی راهی است که ما را بالا و پایین می برد و ما را در موقعیت هایی قرار می دهد که اصلا فکرش را هم نمی کنیم. این یعنی ممکن است موقعیتی پیش بیاید که تحصیل تان را به خطر بیندازد و شما باید آماده باشید و موقعیت ها را درک کنید و بتوانید درست تصمیم بگیرید.

▪ موقعیت هایی را که به وجود می آیند، خوب درک کنید و در پی حل مسایل باشید و نگذارید بیش از حد گسترده شوند.

▪ با یک دوست صمیمی و موردش اعتماد صحبت کنید یا پیش دکتر یا مشاور بروید.

▪ اگر لازم شد مسوولان مدرسه تان را از وضعیتی که دارید باخبر کنید.

امیرحسین غضنفری بازدید : 13426 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

خب حالا می خوایم خصوصیت یک دانش آموز موفق از دید یک معلم بررسی کنیم

خانم ..........به نظر شما یک دانش آموز موفق چه ویژگی هایی داره؟

نصایح والدین و اولیای مدرسه را گوش کند

منضبط باشه و وظایفی را که از جانب اولیای مدرسه به او واگذار شده به دقت انجام دهد

با برنامه ریزی دقیق درس بخونه

سرکلاس به دقت به صحبت های معلم گوش کنه و سعی کنه سر کلاس اشکالاتش را برطرف کند

با گرفتن یک نمره کم زود ناامید نشود و سعی کنه با تلاش بیشتر جبران کنه

فقط در زمینه درس خوندن فعال نباشه بلکه در فعالیت های جانبی و فوق برنامه هم شرکت داشته باشه یعنی همه هم و غمش درس خوندن نباشه چون همه زندگی درس خوندن نیست

به نظر من یک دانش آموز موفق با یک برنامه دقیق و منظم می تونه هم دانش آموز زرنگ و اولی باشه و هم در زمینه های دیگه مثل فعالیت های ورزشی یا قرآنی یا هنری و..... هم شرکت کنه و در واقع دانش آموزموفق یعنی این.

امیرحسین غضنفری بازدید : 559 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (1)

 

شناخت ویژگی های دانش آموزان

سرآغاز

تنظیم فعالیت های یاددهی توسط معلم بر مبنای تفاوت های فردی دانش آموزان و توجه به ویژگی های خاص گروه های دانش آموزی، راهبردی بسیار مؤثر برای تسهیل امر یاددهی و به تبع آن، تسهیل یادگیری برای دانش آموزان است. در این مقاله، به نوعی خاص به ویژگی های دانش آموزان توجه و الگویی از گروه بندی آن ها ارائه شده است.هم چنین در چگونگی برخورد با هر گروه، راهکارهایی پیشنهاد شده اند.

تا چه حد دانش آموز خود را می شناسید؟

هر سال تحصیلی با عده ای از دانش آموزان آشنا می شویم که هر کدام ویژگی های خاصی دارند. ما دانش آموزان را از یک نظر، می توانیم به این گروه ها تقسیم کنیم: باهوش، فعال، زودرنج، غیرفعال، با اطلاعات عمومی خوب، خوش خط، بدخط، آرام، پرجنب وجوش، و دور از هنجار.

تفاوت های عمده ی دانش آموزان

به طور کلی از نظر پیشرفت تحصیلی، دانش آموزان را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف) دانش آموزان ضعیف:

دانش آموزان ضعیف، خود به دو دسته تقسیم می شوند:

1. افرادی که در کلاس رفتار پرخاشگرانه دارند، پیوسته در جنگ و جدال اند، در رفتار آن ها ناهنجاری مشاهده می شود، در محاوره از کلام های بی مورد و نابه جا استفاده می کنند، دنباله بهانه می گردند، متوجه مفهوم درس نمی شوند، از بغل دستی خود مرتب گله دارند، هیچ علاقه ای به یادگیری ندارند، و در رفتار آن ها انواع بازی گوشی دیده می شود. این دانش آموزان، در حین تدریس، کارهای شخصی خود را انجام می دهند. وقتی از آن ها درس پرسیده می شود، به صورت آموزگار نگاه می کنند و به جای خجالت کشیدن، لبخند می زنند، و از شیطنت خود دست بردار نیستند.

راهکارهای پیشنهادی برای کاهش رفتارهای ناپسند این گونه افراد عبارت اند از:

* در ابتدا می توان با مدیر مدرسه در این مورد صحبت و در صورت لزوم آن ها را به یک مشاور معرفی کرد. سپس می توان اولیا را در جریان امر قرار داد.

* می توان رفتارهای صحیح را آموزش داد. در زنگ های تفریح با آن ها صحبت کرد. اگرچه این گونه دانش آموزان همه ی رفتارهای صحیح را نمی پسندند، اما ممکن است حداقل یک مورد از آن ها مؤثر واقع شود. می توان با اولیا نیز صحبت کرد و روش مؤثری برای رفتار چنین دانش آموزانی پیشنهاد کرد تا در منزل هم با آن ها به گونه ای مشابه رفتار شود.

* می توان با تنبیهات مثبت، تا حدودی روش آن ها را تغییر داد. مثلاً، برای مدت کوتاهی، آن ها را از کارها یا کسانی که دوست دارند، محروم می کنیم و به محض این که تغییر روش دادند، ما هم روش خود را تغییر می دهیم. برای مثال، اگر از آن ها رضایت داریم، اجازه دهیم در کارهای کلاسی، مثل پاک کردن تخته که بچه ها آن را خیلی دوست دارند، با ما همکاری کنند. وسایلی را که در کلاس نیاز داریم، آن ها بیاورند. بازی هایی را که دوست دارند، ترتیب دهیم و یا آن ها را با گذاشتن شرایط سرگروه کنیم.

2. افرادی که در کلاس بسیار آرام اند، بدون سروصدا وارد کلاس و از آن خارج می شوند، غیرفعال اند و در تمام درس ها ضعیف اند. این گونه افراد در خواندن و نوشتن کُندند. بسیار خجالتی هستند و دوست دارند فعالیتی داشته باشند، اما نمی توانند. رفتار این گونه دانش آموزان هم در کلاس مشکل ساز است. ولی نسبت به دانش آموزان دسته ی اول بهترند، چون کمتر موجب حواس پرتی دیگران می شوند و همین طور کمتر توجه دیگران را جلب می کنند. دوست دارند هیچ کس با آن ها کار نداشته باشد و آن ها هم با کسی کاری ندارند.

شناخت ویژگی های دانش آموزان

راه کارهای پیشنهادی برای تغییر رفتار عبارت اند از: مهربانی کردن، دوست بودن، صحبت کردن در زنگ های تفریح و صحبت کردن با اولیا. برای تغییر رفتار این گونه افراد، پیشنهاد می شود که به آن ها پاداش های طولانی مدت داده شود. البته منظور این نیست که هر روز به مدت طولانی به او پاداش بدهیم، چون این کار به صورت عادت درمی آید. پاداش ها بیش تر باید معنوی باشند؛ مثل کف زدن برای صحبت کردن، بلند صحبت کردن، تمیز کردن تخته. بچه ها تمیز کردن تخته را خیلی دوست دارند و آن را نوعی تفریح در کلاس می دانند. در این صورت، به دوستانشان با خوش حالی نگاه می کنند و با خود می گویند، من چه قدر مهم هستم که معلم این کار را به من واگذار کرده است.

ب) دانش آموز متوسط

این گونه افراد از نظر پیشرفت تحصیلی در کلاس، نه در حد پایین و نه در حد بالا قرار دارند. گاهی کارشان را خیلی خوب انجام می دهند. تکالیف خود را آماده می کنند و وسایلی را که آموزگار از آن ها خواسته است به کلاس بیاورند، مهیا می کنند. ولی گاهی هم برعکس، ممکن است خوش خط یا بدخط و مرتب یا نامرتب باشند. حداقل امتیازی که از درس ها کسب می کنند، بین عدد 15 تا 18 است.

راه کارهای پیشنهادی برای تغییر رفتار آن ها عبارت اند از:

* با خود دانش آموز صحبت کنیم.

* از تشویق های به جا و مناسب استفاده کنیم.

ج) دانش آموز باهوش و زرنگ

این افراد بهنجار هستند. اکثراً تمیز، مرتب و فعال اند. در کارهای انفرادی و گروهی موفق هستند. بیش تر آن ها خوش خط اند یا سعی برخوش خط نوشتن دارند. تند و تیز و کنجکاو هستند. برای انجام دادن تمرینات علاقه نشان می دهند. با آموزگار و دوستان رفتار خوب دارند. هنگام تدریس با دقت گوش می دهند. در حین تدریس و در پایان تدریس، برای پاسخ گویی به سؤالات آموزگار آماده هستند.

از این گونه دانش آموزان و هم چنین از اولیای آن ها تشکر به عمل می آید و از آن ها خواسته می شود؛ به دانش آموزان سطح پایین تر کمک کنند و برای ارتقای سطح یادگیری آن ها بکوشند.

امیرحسین غضنفری بازدید : 22416 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)
 
۱- به موقع در مدرسه و کلاس درس حاضر شود وجزء در موارد بسیار اضطراری وبرای یک سردرد ساده غیبت نکند.

۲- مقررات انضباطی ُبهداشتی ُدرسی و ...در مدرسه را دقیقاْ رعایت کند.

۳- درکلاس درس ساکت باشد وبادقت مطالب درسی را گوش دهد.

۴-از آوردن هرگونه وسیله مزاحم یادگیری خود و دیگران به مدرسه خودداری کند.

۵- تکالیف درسی راطبق راهنمایی معلم به موقع انجام دهدوازهرگونه بهانه آوردن پرهیزکند.

۶- پوشاک خود را با ساختار مدرسه هماهنگ کند.

۷-محیط مدرسه راسالم وپاکیزه نگاه دارد و به بهداشت آن کمک کند.

۸- از هرگونه توهین وتحقیر به سایر دانش آموزان جداْ خودداری کند .

۹- به مدیرو معلمان و سایر دانش آموزان احترام بگذارد .

۱۰-از هرگونه مزاحمت و اخلال در کلاس درس و محیط مدرسه خودداری کند .

۱۱-از هرگونه صدمه زدن به در و دیوار وسایر ابزارهای مدرسه خوداری کند.

۱۲- درفعالیت های گروهی مدرسه شرکت فعال داشته باشد.



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 202
  • بازدید کلی : 64,558